چکیده:
خانواده، تنها نهاد فطری، طبیعی، بیبدیل و جاودانه بشری است و همه نهادهای اجتماعی برای استحکام خانواده تأسیس می گردند. نظام خلقت الهی بر زوجیت استوار است و ذات اقدس احدیت همهی پدیدهها و شگفتیهای هستی را بر پایه زوجیت و کفویت میآفریند.
خانواده، دو رکن اساسی دارد، زن و شوهر؛ و فرزندان -اگر باشند- ، هبهی الهی (امانت و هدیه) هستند. خانواده با پیمان عرشی ازدواج و میثاق مقدس همسری زن و مردی هوشمند، آگاه، توانا، متعهد و مسؤولیتپذیر، با اراده و اندیشه نیل به آرامش حقیقی و تجربهی خوشبختی به معنای دقیق آن بنا میگردد. چراکه غایت زوجیت، رسیدن به آرامش جاودان است و خوشبختی یعنی برخورداری از احساس مملو از آرامش و دلآرامی و امنیت درون.
بی تردید، آرامش روان و بستر شکوفایی مطلوب وجود، همه در خانواده هموار میگردد. چرا که انسان همواره از دو موهبت و منبع اصلی آرامش بهره مند می گردد: یاد خدا و آرامیدن در کنار همسر آرامشگر.
اصلیترین مؤلفههای سلامت و تعالی جوامع بشری را میبایست در کانون خانواده وارزشهای حاکم بر آن جستجو نمود. خانوادهی مطلوب و متعادل و متعالی، خانوادهی خوشبختی است که همسران آرامشگر، در تحقق بخشیدن به غایت زوجیت که همانا نیل به آرامش جاودان است، زیباترین، گیراترین و پرجاذبهترین رابطههای متقابل را به نمایش میگذارند و کانون خانواده را به بوستان پرنشاط زندگی و آموزشگاه پویا و بیبدیل عروسپروری و دامادپروری مبدّل مینمایند.
نگاه انتزاعی به دنیای کودکان و نوجوانان، مجزا دیدن نوجوانان و جوانان از نهاد خانواده، طراحی و اجرای برنامههای خاص بدون لحاظ نمودن ارزشمندی، اثربخشی، قدرت و اقتدار خانواده برای جوانان نمیتواند سرانجام چندان مطلوبی داشته باشد. پس، باید همه را در خانواده دید و با خانواده دید و می بایست نگاهمان نگاه خانواده بنیاد و خانوادهمحور باشد. از این جهت شایسته و بایسته آن است که همهی برنامههای ملی و بینالمللی، همهی قوانین مدنی در حوزههای گوناگون، عمدتاً خانواده محور بوده و صلابت و تعالی خانوادهها را مدنظر قرار دهد.
به منظور دستیابی به هدف غایی ازدواج که همانا نیل به کمال آرامش و تجربه خوشبختی است، اساسی ترین مولفه های احساس آرامش را می بایست در جاذبه های عاطفی و روانی زوجین و حاکمیت حقوق حقّه عاطفی زوجین جستجو نمود. چراکه اصلی ترین ریشه های همسرگریزی، همسر ستیزی، جدایی و طلاق را در گستره جهان در غلبه دافعه های روانی، رفتاری و نفسانی زوجین پدیدار می گردد. از این رو بایسته و شایسته است که زن و شوهر همواره در اندیشه حُسن تأمین نیازهای فطریِ عاطفی و روانی یکدیگر باشند. بدیهی است با توجه به فلسفه و هدف غایی ازدواج ، تلاش در تأمین نیازهای فطری عاطفی و روانی در گستره حیات مشترک، به هیچ وجه تعطیل بردار نیست.
زن و شوهر همواره نیاز به نوازش و آرامشگری بصری، صوتی و حسی/ لمسی همدیگر دارند. به عبارت دیگر از جمله حقوق حقه عاطفی متقابل زوجین نوازشگری و رامشگری بصری و صوتی می باشد و انتظار می رود همیشه زن و شوهر در شرایط و موقعیت های مختلف دل آرام ترین نوازشگری حسی، زیباترین نگاه و دلنوازترین صوت و کلام را تقدیم همدیگر نمایند.
تاکید پیامبر اعظم صلی الله علیه و سلم در به زبان آوردن مکنونات درونی و ابراز محبت قلبی در حقیقت برخاسته از نیاز فطری و اساسی انسان به خصوص همسران به زبان تایید، تشویق، ترغیب و تکریم و محبت است و این مهم از حقوق حقه عاطفی زوجین است. چرا که همهی انسانها فطرتاً محبتپذیرند و اخمگریز، تایید طلباند و تکذیبستیز، تکریمپذیرند و تحقیرگریز٫
در کلام حق تعالی نزدیکترین و محرمترین و محق ترین انسانها در گسترهی حیات زنها و شوهرها میباشند. چنین نزدیکی و محرمیتها را خالق منان در قرآن کریم بدین صورت توصیف میفرمایند: هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُم وَ انتُم لِبَاسٌ لَّهُنَّ[۱]، زن و شوهر لباس و مصونیت بخش روانی و جنسی همدیگر هستند. این زیباترین و در عین حال کاملترین تعبیری است که خالق منان، تصویرگر جسم و روان انسان، در ارتباط با نحوهی روابط زنها و شوهرها بیان فرموده است.
[۱]. سوره بقره، آیه ۱۸۷٫