چکیده:
بدون شک آزادی فردی مهمترین و اساسیترین اصلی است که نظامهای سیاسی و اقتصادی دنیای جدید مبتنی بر آن بنا نهاده شده است. در این زمینه متفکرانی نظیر لاک[۱] ادعا کردند حقوقی که در گذشته از سمت حاکمان به مردم عطا میشد، باید به صورت برعکس از سمت مردم به حاکمان عطا شود. همچنین، حق آزادی مردم و حق ثانویه مالکیت که به مانند برادر دوقلوی حق آزادی تلقی میشد، مبنای شکل گیری سیستم اقتصادی جدید گردید. سرمایه داری به عنوان بستر تحقق این حقوق در بعد اقتصادی، موضوع اصلی این نوشتار است.
نوشتار در ابتدا با ارجاع به آرای جان لاک به عنوان تاثیرگذارترین فرد در انقلابهای فکری به سمت آزادی، نگاه وی را در این حوزه مورد بررسی قرار میدهد. با نگاهی به نظریات وی مشخص میشود که حق آزادی در نگاه جان لاک به عنوان یک حق طبیعی که خدا در طبیعت و انسان به ودیعه نهاده است نگریسته میشده؛ به عبارت دیگر، دفاع لاک از مقوله آزادی کاملاً مبتنی بر یک نگاه مذهبی به خدا و طبیعت و انسان بوده و در نظر جان لاک حق حاکمیت به هیچ روی مانند حق ولایت از پدر به فرزند ارشد به ارث نمیرسد. بدین ترتیب وی مخالف هرگونه سیستم پادشاهی و حق الهی حاکمیت برای طبقه خاصی بوده است. بالعکس، وی بر حق آزادی انسان پای می فشرد و بدین ترتیب آزادی حیات را اصلی میداند که باعث شکل گیری قراردادی میان مردم میشود تا به سبب آن حکومتهایی شکل دهند و وظیفه این حکومتها صیانت از همین حق آزادی مردم است.
حق آزادی را جان لاک به سمت آزادی تملک بر ماحصل دسترنج خود انسان یا همان حق مالکیت توسعه میدهد و آن را برادر دوقلوی حق آزادی طبیعی انسانها برمی شمرد. چنین حقی در بستر نظام اقتصاد آزاد امروزه که از آن به نظام بازار یا سرمایه داری یاد میشود به صورت نه تنها آزاد دانستن، بلکه تأیید و اخلاقی دانستن دنبال کردن منفعت فردی تبلور یافته است.
از این روی، نوشتار پس از بحث درباب ریشههای فکری آزادی اقتصادی در دیدگاه جان لاک، به سراغ این مساله میرود که آیا اصولاً نظام بازار آزاد یا سرمایه داری که مبتنی بر اصل آزادی دنبال کردن منفعت فردی، یا همان لیبرتارین یا ماکزیمم کردن مطلوبیت فردی، بنا شده است در دید پدران فکری آن یک نظام اخلاقی به شمار میرود یا نه؟
بدین منظور ابتدائا به تفکرات اخلاقی فلسفی آدام اسمیت[۲] به عنوان اولین طرفدار نظام اقتصاد آزاد ارجاع میشود و نشان داده میشود که اگرچه اسمیت در کتاب ثروت ملل خود مدافع نظم خود تنظیم بازار مبتنی بر آزادی منفعت فردی بوده است، اما وی کمتر از دو دهه قبل از نگارش این کتاب، در کتاب اخلاقی خود به نام تئوری همزادپنداری اخلاقی، به شدت بر تمامی اصول اخلاقی که نفع فردی را توجیه میکند تاخته است. وی عنوان میکند که فعل اخلاقی فعلی است که همزاد پنداری یک ناظر بی طرف را به همراه داشته باشد و بدین ترتیب اسمیت هرگونه دفاع از منفعت فردی را رد میکند. وی هرگونه تقلیل فعل اخلاقی به رفتار انسان محاسبه گر اقتصادی را مذموم میداند.
به طور مشابه، اگرچه جرمی بنتهام[۳] به عنوان پایه گذار تفکر فایده گرایی به دنبال توجیه فایده گرایی فیزیکی و اندازه گیری آن بود، اما جان استیوارت میل[۴] با تغییر نگرش به فایده گرایی و بسط این مفهوم به وضوح نشان داده که فعل اخلاقی از منظر فایده گرایی فعلی است که نفع برای بیشترین آحاد را به همراه داشته باشد و این مساله مستلزم نیت خیر آفرینی برای اکثریت است؛ بنابراین در نگاه جان استیوارت میل نیز هیچ گونه اندیشه فایده گرایی نمیتواند همراه با تأیید دنبال کردن منفعت فردی باشد که منشأ و ریشه تفکرات لیبرتارینی در نظام سرمایه داری است.
با روشن شدن این بحث که از نظر اخلاقی و فلسفی نمیتوان دفاع و یا حتی جانبداری از اصول آزادی دنبال کردن منفعت فردی در نظام سرمایه داری، حداقل در دیدگاه دو پدر فکری جریان فلسفه اقتصاد، یعنی آدام اسمیت و جان استیوارت میل، پیدا نمود؛ نوشتار به سراغ این بحث میرود که آیا اکنون در عمل در نظام سرمایه داری چنین آزادی که خیلیها سنگ آن را به سینه میزنند محقق شده است یا نه. بدین منظور، با ارجاع به آراء و نظرات بزرگان این حوزه و گذر از یک نگاه انتزاعی و کاریکاتوری به سرمایه داری به سمت یک نگاه دقیق، عمیق و پیچیده، نشان داده میشود که چگونه سرمایه داری حداقل از سه بعد نه تنها آزادی موعود را برآورده نکرده است، بلکه به صورت بالعکس مردم را اسیر دست بنگاههای بزرگ گردانیده و حتی زندگی و علایق فردی آنها نیز به دست اینان شکل میگیرد. بدین ترتیب دو پارادوکس اساسی میان فکر و عمل نظام سرمایه داری متجلی است که اولی پارادوکس میان نظرات پیشگامان فکری و وعدههای سرمایه داری و دوم پارادوکس میان وعدههای سرمایه داری و تحقق آن است. طبعاً استدلالات فوق به معنای تأیید نگاه پدران فکری تمدن غرب نیست، بلکه بحث در باب درستی یا عدم درستی آن نظریات در جای خود مقرر است.
[۱] John Locke
[۲] Adam Smith
[۳] Jeremy Bentham
[۴] John Stewart Mill